ناصرخسرو:چون از آن جا برفتیم نشیبی قوی بود، چون سه فرسنگ برفتم دیهی از مضافات طارم بود برزالحیر میگ...
چون از آن جا برفتیم نشیبی قوی بود، چون سه فرسنگ برفتم دیهی از مضافات طارم بود برزالحیر میگفتند. گرمسیر بود و درختان بسیار از انار و انجیر بود و بیش تر خودروی بود.
و از آن جا برفتم، رودی آب بود که آن را شاهرود میگفتند.
و از آن جا برفتم، رودی آب بود که آن را شاهرود میگفتند.
بر کنار رود، دیهی بود که خندان میگفتند و باج میستاندند از جهت امیر امیران و او از ملوک دیلمستان بود و چون آن رود از این دیه بگذرد به رودی دیگر پیوندد که آن را سپید رود گویند و چون هردو رود به هم پیوندند به دره ای فرود رود که سوی مشرقست از کوه گیلان و آن آب به گیلان میگذرد و به دریای آبسکون رود و گویند که هزار و چهارصد رودخانه در دریای آبسکون میریزد، و گویند که یکهزار و دویست فرسنگ دوره اوست، و در میان وی جزایرست و مردم بسیار دارد و من این را از مردم بسیار شنیدم.
کامنت ها