سرایندهٔ فرامرزنامه:دگر گفت کای نوجوان برهمن بپرسم یکی داستان کهن
❈۱❈
دگر گفت کای نوجوان برهمن
بپرسم یکی داستان کهن
شنیدی همه خانه سال خورد
درستی فتاده همه زرد زرد
❈۲❈
ده ودو دریچه در این کنگره
از این در بدان در درش در شده
ازین در بدان در دواند درست
نگردد زتک دایما هیچ سست
❈۳❈
نه راه برون دارد از پنجره
گهی برقرارست و گه بر دره
بدان سان که باشد همی سال وماه
که پوید نیاساید ازتیر راه
کامنت ها