نیر تبریزی:شد فرشته ارض بسوی آسمان که فرشته ابر باز آمد دمان
❈۱❈
شد فرشته ارض بسوی آسمان
که فرشته ابر باز آمد دمان
گفت کای باران رحمت را تو ابر
در شگفتی مانده از صبر تو صبر
❈۲❈
این جفاها را تحمل تا بکی
ای یمین قدرت دادار حی
حکم فرما تا ز ابر ای ذالفتوح
هین برانگیزم ز تو طوفان نوح
❈۳❈
باز صیحۀ رعدهای هولناک
زهرۀ این قوم سازم چاک چاک
یا بهل در جنبش آرم برق را
پاک سوزم خرمن اهل رزقرا
❈۴❈
یا بیارم سنگها زین منجنیق
چون جنود ابرهه بر این فریق
گفت شه ایطایر فرّخ سیر
با سلامت کن از این صحرا گذر
❈۵❈
لب فرو بند از حدیث غیم و صحو
داستانهای کهن گردید محو
رفت بر باد فنای عهد ذر
قصۀ نوح و حدیث و لا تذر
❈۶❈
نیست در خورد قیاس اینداستان
عشق در خون شست رسم باستان
اینحدیث نوح و ابراهیم نیست
زاد این ره جز سر تسلیم نیست
❈۷❈
یاری تو نزد ماه آمد قبول
باره واپس ران از ایندشت مهول
خار اینوادی همه تیر بلاست
طور ایمن نیست اینجا کربلاست
❈۸❈
بازگشت آنطایر فرخنده پی
از حضور حجت دادار حی
کامنت ها