گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نیر تبریزی:بسرم فتاده شوری که ز خود خبر ندارم برو از سر من ای سر که هوای سر ندارم

❈۱❈
بسرم فتاده شوری که ز خود خبر ندارم برو از سر من ای سر که هوای سر ندارم
همه خون خورم که اینغم بدلی دگر کند جا بجز اینغم ایمن الله که غم دگر ندارم
❈۲❈
صنم شکر فروشم بدهان نهفته شکر همه گویدم بتلخی که برو شکر ندارم
سحریست هر شبی راز قفا بلی دریغا که من از فراقت امشب دگر آنسحر ندارم
❈۳❈
صنما ز کوه نازت پر کاه شد تن من قدری ز نازکم کن که دگر کمر ندارم
ز نظاره های دلکش بطمع نیفتی ایدل که امید خیر و خوبی من از این نظر ندارم
❈۴❈
سزد ار ز دست جورت ز جگر فغان برآرم بر شه ولی دریغا که من آن جگر ندارم
چو ز کعبه جمال تو بمدعا رسیدم به نیاز نذر کردم که دل از تو برندارم
❈۵❈
نه که عهد بوستانم ز نظر برفته نیرّ ز قفس ملولم اما چه کنم که پر ندارم
خر شیخ در تک و دو بر هرخس از پی جو منم آنکه یار خسرو نکشم که خر ندارم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها