نیر تبریزی:سوزنده آتشی که شود پخته خام از او جام می است خواجه بکن پر مشام از او
❈۱❈
سوزنده آتشی که شود پخته خام از او
جام می است خواجه بکن پر مشام از او
آسایشت هواست گر از صبح و شام دهر
خالی مدار بزم بهر صبح و شام از او
❈۲❈
نام اربترک باده پرستی است می بیار
هی تا رود بباد مرا خواجه نام از او
ساقی اگر برشوه دهی بوسۀ بشیخ
فتوی توان گرفت بشرب مدام از او
❈۳❈
نان حلال گر بود این سان که شیخ راست
صد باز بنزد من آب حرام از او
سرمایه ایست حسن که از روی سرکشی
برخواجه کبر و ناز فروشد غلام از او
❈۴❈
نیرّ جناب عشق بلند است نی عجب
گر غافل است زاهد عالیمقام از او
کامنت ها