نیر تبریزی:خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد لیک عهد لبش امید که در گوشش باد
❈۱❈
خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد
لیک عهد لبش امید که در گوشش باد
خیره روئی که خطا بر قلم صنع گرفت
شرم از این چشم و لب و زلف و بنا گوشش باد
❈۲❈
تا سپاه خط سبزش بدر آید بقصاص
لب من بر لب چون خون سیاووشش باد
گفتمش چیست میان دولبت گفت که هیچ
ای دلم برخی ابهام لب نوشش باد
❈۳❈
زلف و خال و خط و مژگان زده در صف بر چشم
دیده خاک ره ترکان سیه پوشش باد
دی ز زلفش بدل و بوسه شکستیم جناغ
یا رب این کشمکش از یاد فراموشش باد
❈۴❈
بخموشی لبش آتش زده بر خرمن من
جان فدای اثر آتش خاموشش باد
بو که تعبیر رود روز بر بیداری بخت
شاده وصل تو در خواب هم آغوشش باد
❈۵❈
نیر این نکته سرائی که در اوصاف تو کرد
زلف پرچین تو تشریف بر و دوشش باد
کامنت ها