نیر تبریزی:ساقی مجلس گشود زلف سمن سود مجلسیان پر کنید دامن مقصود
❈۱❈
ساقی مجلس گشود زلف سمن سود
مجلسیان پر کنید دامن مقصود
حسن تو روز رخ ایاز سیه کرد
مژده برای باد صبحگاه بمعمود
❈۲❈
چشم زلیخا گر اینجمال به بند
یوسف خود را دهد بدرهم معدود
دوست چو با ماست ساز عیش تمام است
بیهده مطرب مساز زمزمۀ عود
❈۳❈
صحبت خوبان ز شیخ و شعفه نهان به
مایۀ غوغاست بانک نای و دف ورود
طرۀ مشگین بر آتش رخ گلگون
مجلس ما را بس است مجمرۀ عود
❈۴❈
قرعۀ خال تو تا بنام من آمد
هیچ نخواهم دگر ز طالع مسعود
وصل تو از یاد برد وعدۀ فردا
قصۀ موجود به ز غصۀ مفقود
❈۵❈
رشک بخواب آیدم که سر زده هر شب
تنک کشد در بر آندو چشم می آلود
وه که مرا آتش خلیل بسوزد
سرد شد ار بر خلیل آتش نمرود
❈۶❈
داروی مرگم ده ایطبیب که دیگر
کار دل ناتوان گذشت ز بهبود
دیده ز خوبان بدوختیم و خطا بود
تیر نظر بر درید جوشن داود
❈۷❈
نیرّ از این طبع آبدار گهر ریز
بر در شه کن نثار گوهر منضود
میر عرب صاحب سریر ولایت
مهر سپهر وجود و سایۀ معبود
کامنت ها