گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نیر تبریزی:یاد موی توام از دیده به در می‌نرود خط محویست که از روی قمر می‌نرود

❈۱❈
یاد موی توام از دیده به در می‌نرود خط محویست که از روی قمر می‌نرود
آنکه گوید به سر آرم هوس زلف دراز ما هم این تجربه کردیم به سر می‌نرود
❈۲❈
صدق پیش آر که دایم نرود عشوه به کار اگر این بار رود بار دگر می‌نرود
منعم از گریه مفرمای ز دنباله دل داغ مرگ پسر از چشم پدر می‌نرود
❈۳❈
طعن مردم ز من و زلف تو در دست رقیب میرم این داغ هنوزم ز جگر می‌نرود
سر هر راه که گیرم ز پی شکوه به عمد ره بگرداند و زین راه گذر می‌نرود
❈۴❈
خونبهایی ز لبت ده به شهیدان باری این همه خون قتیلان به هدر می‌نرود
عشق را می‌نرود آب به یک جو با عقل مثل است این به زمین میخ دو سر می‌نرود
❈۵❈
دیده می‌دوزم و تیر تو ز دل در گذر است چه کنم کار ز پیشم به سپر می‌نرود
شانه کوته کن از آن زلف که خون شد دل من هرگز این دست‌درازی ز نظر می‌نرود
❈۶❈
دل عشاق به دست آر که از جور رقیب خون دل نیست که از دیده به بر می‌نرود
نگسلد دست دل خسته ز موی کمرت کوه اگر می‌رود از جای دگر می‌نرود
❈۷❈
بس نه من خواجه حدیث لب او می‌گویم موضعی نیست که این بار شکر می‌نرود
واعظان گویدم از مهر علی دل بردار در من این عیب قدیمست به در می‌نرود
❈۸❈
نیرّا همت از او جو که کرم‌داران را هیچ خواهنده تهیدست ز در می‌نرود

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها