گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نظامی:تو کز عبرت بدین افسانه مانی چه پنداری مگر افسانه خوانی

❈۱❈
تو کز عبرت بدین افسانه مانی چه پنداری مگر افسانه خوانی
درین افسانه شرطست اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
❈۲❈
بحکم آنکه آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی
سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کافاق من بود
❈۳❈
همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای در بند
پرندش درع و از درع آهنین‌تر قباش از پیرهن تنگ آستین‌تر
❈۴❈
سران را گوش بر مالش نهاده مرا در همسری بالش نهاده
چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج به ترکی داده رختم را به تارج
❈۵❈
اگر شد ترکم از خرگه نهانی خدایا ترک زادم را تو دانی

فایل صوتی خمسه بخش ۱۱۴ - نتیجه افسانه خسرو و شیرین

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نیشابوری
2015-07-19T11:27:40
کلمه قبچاق یا قچاق(Ghochagh) بمعنی درشت هیکل میباشد که هنوز هم در خراسان کاربرد دارد.
الیاس
2015-01-26T22:46:50
با سلام و تشکر از سایت بسیار عالی تاریخ ما. در مصراع دوم بیت هشتم کلمه ((تاراج)) به خطا (( تارج )) نوشته شده . صحیح:چو ترکان گشته سوی کوچ محتاجبه ترکی داده رختم را به تاراج
سجاد اجاقی
2018-07-13T19:45:53
قبچاق اسم ناحیه‌ای در ترکستان و قفقازه و به ساکنان اونجا هم قبچاق میگن. قبچاق مجازاً به‌ معنی رند و چابک و نترس هستش ولی اینجا منظور نظامی همون منطقه‌ایه که آفاق (کنیزی که حاکم دربند به نظامی بخشید) اهل اونجا بود