گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نظامی:چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد که بودش داستانهای کهن یاد

❈۱❈
چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد که بودش داستانهای کهن یاد
که چون شد ماه کسری در سیاهی به هرمز داد تخت پادشاهی
❈۲❈
جهان افروز هرمز داد می‌کرد به داد خود جهان آباد می‌کرد
همان رسم پدر بر جای می‌داشت دهش بر دست و دین بر پای می‌داشت
❈۳❈
نسب را در جهان پیوند می‌خواست به قربان از خدا فرزند می‌خواست
به چندین نذر و قربانش خداوند نرینه داد فرزندی چه فرزند
❈۴❈
گرامی دری از دریای شاهی چراغی روشن از نور الهی
مبارک طالعی فرخ سریری به طالع تاجداری تخت‌گیری
❈۵❈
پدر در خسروی دیده تمامش نهاده خسرو پرویز نامش
از آن شد نام آن شهزاده پرویز که بودی دایم از هر کس پر آویز
❈۶❈
گرفته در حریرش دایه چون مشک چو مروارید تر در پنبه خشک
رخی از آفتاب اندوه کش تر شکر خندیدنی از صبح خوشتر
❈۷❈
چو میل شکرش در شیر دیدند به شیر و شکرش می پروریدند
به بزم شاهش آوردند پیوست بسان دسته گل دست بر دست
❈۸❈
چو کار از مهد با میدان فتادش جهان از دوستی در جان نهادش
بهر سالی که دولت می‌فزودش خرد تعلیم دیگر می‌نمودش
❈۹❈
چو سالش پنج شد در هر شگفتی تماشا کردی و عبرت گرفتی
چو سال آمد به شش چون سرو می‌رست رسوم شش جهت را باز می‌جست
❈۱۰❈
چنان مشهور شد در خوبروئی که مطلق یوسف مصرست گوئی
پدر ترتیب کرد آموزگارش که تا ضایع نگردد روزگارش
❈۱۱❈
بر این گفتار بر بگذشت یک چند که شد در هر هنر خسرو هنرمند
چنان قادر سخن شد در معانی که بحری گشت در گوهرفشانی
❈۱۲❈
فصیحی کو سخن چون آب گفتی سخن با او به اصطرلاب گفتی
چو از باریک بینی موی می‌سفت به باریکی سخن چون موی می‌گفت
❈۱۳❈
پس از نه سالگی مکتب رها کرد حساب جنگ شیر و اژدها کرد
چو بر ده سالگی افکند بنیاد سر سی سالگان می‌داد بر باد
❈۱۴❈
بسر پنجه شدی با پنجه شیر ستونی را قلم کردی به شمشیر
به تیر از موی بگشادی گره را به نیزه حلقه بربودی زره را
❈۱۵❈
در آن آماج کو کردی کمان باز ز طبل زهره کردی طبلک باز
کسی کو ده کمان حالی کشیدی کمانش را به حمالی کشیدی
❈۱۶❈
ز ده دشمن کمندش خام‌تر بود ز نه قبضه خدنگش تام‌تر بود
بدی گر خود بدی دیو سپیدی به پیش بید برگش برگ بیدی
❈۱۷❈
چو برق نیزه را بر سنگ راندی سنان در سینه خارا نشاندی
چو عمر آمد به حد چارده سال بر آمد مرغ دانش را پر و بال
❈۱۸❈
نظر در جستنیهای نهان کرد حساب نیک و بدهای جهان کرد
بزرگ امید نامی بود دانا بزرگ امید از عقل و توانا
❈۱۹❈
زمین جو جو شده در زیر پایش فلک را جو به جو پیموده رایش
به دست آورده اسرار نهانی کلید گنجهای آسمانی
❈۲۰❈
طلب کردش به خلوت شاهزاده زبان چون تیغ هندی بر گشاده
جواهر جست از آن دریای فرهنگ به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ
❈۲۱❈
دل روشن به تعلیمش برافروخت وزو بسیار حکمتها در آموخت
ز پرگار زحل تا مرکز خاک فرو خواند آفرینش‌های افلاک
❈۲۲❈
به اندک عمر شد دریا درونی به هر فنی که گفتی ذو فنونی
دل از غفلت به آگاهی رسیدش قدم بر پایه شاهی رسیدش
❈۲۳❈
چو پیدا شد بر آن جاسوس اسرار نهانی‌های این گردنده پرگار
ز خدمت خوشترش نامد جهانی نبودی فارغ از خدمت زمانی
❈۲۴❈
جهاندار از جهانش دوستر داشت جهان چبود ز جانش دوستر داشت
ز بهر جان درازیش از جهان شاه ز هر دستی درازی کرد کوتاه
❈۲۵❈
منادی را ندا فرمود در شهر که وای آن کس که او بر کس کند قهر
اگر اسبی چرد در کشتزاری و گر غصبی رود بر میوه داری
❈۲۶❈
و گر کس روی نامحرم به بیند همان در خانه ترکی نشیند
سیاست را ز من گردد سزاوار بر این سوگندهائی خورد بسیار
❈۲۷❈
چو شه در عدل خود ننمود سستی پدید آمد جهان را تندرستی
خرابی داشت از کار جهان دست جهان از دستکار این جهان رست

فایل صوتی خمسه بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

مهدی حقیقی
2016-08-18T15:34:17
فعل «ببیند» در مصرع «و گر کس روی نامحرم به بیند» اشتباه نوشته شده است.
علی کهربایی
2020-12-13T13:03:50
ممنون می شوم دوستی معنی این بند را توضیح دهد: « ز طبل زهره کردی طبلک باز».
علی کهربایی
2020-12-13T12:59:41
ممنون می شوم دوستی دوضیح دهد معنی بند دوم سطر دهم « که بودی دایم از هرکس پر آویز» چیست.
f
2021-04-05T15:24:05
در پاسخ آقای کهربایی درباره معنی که بودی دایم از هرکس پر آویز:این فرزند را از آن جهت نام پرویز نهادند که هر لحظه در آغوش این و آن قرار می گرفت (مثل پَر در آغوش همه قرار می گرفت)چون همه او را دوست داشتند.
بابک چندم
2021-04-11T21:29:31
نام پرویز از *اَپَروِز در پارسی میانه میاید و از دو بخش تشکیل شده: اَپَر+ وِز-اَپَر در دو زبان کهنتر ایرانی (اوستایی و پارسی کهن) اوپایری (upairi) است به معنای بَر، روی، بَر روی (over).وِز ( wēz) از پارسی میانه و ریشه ویزَند (wīzand) است که در فارسی تبدیل شده به گوزَند و سپس گَزَند.معنای لغوی اپروز می شود : بالاتر،برتر از گزند. به عبارتی گزند در برابر او ناتوان است، او چیره بر گزند است...* اَپَر در متون مانوی که به پارسی میانه نوشته و در تورفان یافت شده به صورت اَبَر آمده.فرهنگ معین شکل آنرا اَپَرویچ، اَپَرویج آورده.
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:24:05.8341193
با سلام پرآویز یا فرآویز به دنباله لباس و دامن گفته می شده وآن چه به لباس اضافه می شود و از آن آویزان است. در اینجا منظور محبوب بودن خسرو پرویز است که دایما در آغوش دایه ها قرار داشته و به بیان امروزی از آنها آویزان بوده
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:25:34.5641781
شش جهت مجاز از کل جهان منظور آموختن آداب و رسوم ممالک مختلف است
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:27:47.6697647
سخن به اسطرلاب گفتن یعنی دقیق و سنجیده سخن گفتن در اینجا یعنی دیگران با خسرو پرویز  سنجیده و با حساب کتاب سخن می گفتند چون دانش زیادی داشت و می توانست از سخنان آنان ایراد بگیرد
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:29:31.0852033
طبل زهره به خنیاگری و آوازه خوانی زهره اشاره دارد. طبلک باز طبلی که برای فرستادن باز به شکار نواخته می شد و اینجا منظور آن است که زهره به یاری تیر خسروپرویز می آمد تا به هدف بخورد
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:32:53.4259012
کمند خسرو به دشمن تشبیه شده در خامی خامی کمند یعنی چرم دباغی نشده خامی دشمن یعنی نادانی ارایه استخدام دارد قبضه واحد اندازه گیری بوده که برای سلاح هم به کار می رود ظاهرا نه قبضه برای اندازه یک سلاح مجاز از بزرگی ان است و اینجا منظور بزرگی خدنگ اوست
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:34:10.0371907
بیدبرگ: نوعی پیکان شبیه برگ بید
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:38:33.800127
زحل ششمین سیاره از سیارات منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا.  منظور از  پرگار زحل فلک زحل است. کلا پرگار زحل مجاز از اوج آسمان است در مقابل مرکز خاک که این دو ترکیب مجاز از کل جهان است.
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:39:49.1802724
جان درازی: طول عمر پادشاه برای آن که فرزندش عمر طولانی داشته باشد جلوی ظلم و تعدی را در مملکت خویش گرفت
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:41:45.5935057
مصرع اول: اشاره به معاشرت نامشروع با زنان دارد همان: همچنین. اگر از مصراع دوم حذف شده. مصرع دوم اشاره به روابط نامشروع با غلامان دارد.
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-11T09:45:01.2692029
تیر او ان چنان دقیق بود که می توانست گرهی را که بر زلف کسی زده شده بود باز کند و می توانست حلقه زره را نشانه بگیرد زره حلقه حلقه است از این رو در ادبیات فارسی مو به آن تشبیه می شود. زره مویی که مژگانش ره خنجرگذاران زد
شهناز ولی پور هفشجانی
2022-10-17T12:40:30.5683441
خرابی دست از سر جهان برداشت.