نظامی:چو خسرو نامه شیرین فرو خواند از آن شیرین سخن عاجز فرو ماند
❈۱❈
چو خسرو نامه شیرین فرو خواند
از آن شیرین سخن عاجز فرو ماند
به خود گفتا جوابست این نه جنگ است
کلوخانداز را پاداش سنگست
❈۲❈
جواب آنچه بایستش دریدن
شنیدم آنچه میباید شنیدن
دگر باره شد از شیرین شکرخواه
که غوغای مگس برخاست از راه
❈۳❈
ز کار آشوبی مریم بر آسود
رطب بیاستخوان شد شمع بی دود
چو مریم کرد دست از جشن کوتاه
جهان چون جشن مریم گشت بر شاه
❈۴❈
چو دشمن شد همه کاری به کامست
یکی آب از پس دشمن تمام است
به شیرین چند چربیها فرستاد
به روغن نرم کرد آهن ز پولاد
❈۵❈
بت فرمانبرش فرمان پذیرفت
که دردی داشت کان درمان پذیرفت
به خسرو پیش از آنش بود پندار
کزان نیکوترش باشد طلب کار
❈۶❈
فرستد مهد و در کاوینش آورد
به مهد خود عروس آیینش آرد
به دفترها عتاب آغاز میکرد
عتابش بیش میشد ناز میکرد
❈۷❈
متاع نیکوی بر کار میدید
بها میکرد چون بازار میدید
متاع از مشتری یابد روائی
به دیده قدر گیرد روشنائی
❈۸❈
ز بهر سود خود این پند بنیوش
متاعی کان بنخرند از تو مفروش
در آن دیدست دولت سودمندی
که چون یابی روائی در نبندی
❈۹❈
ملک دم داد و شیرین دم نمیخورد
ز ناز خویش موئی کم نمیکرد
چو عاجز گشت از آن ناز به خروار
نهاد اندیشه را بر چاره کار
❈۱۰❈
که یاری مهربان آرد فرا چنگ
به رهواری همی راند خر لنگ
سرو کاری ز بهر خویش گیرد
سر از کاری دگر در پیش گیرد
❈۱۱❈
ز هر قومی حکایت باز میجست
نگیرد مرد زیرک کار خود سست
فایل صوتی خمسه بخش ۶۳ - رسیدن نامه شیرین به خسرو
صوتی یافت نشد!تصاویر

کامنت ها