نظامی:نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ ستای باربد برداشت آهنگ
❈۱❈
نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ
ستای باربد برداشت آهنگ
عراقی وار بانگ از چرخ بگذاشت
به آهنگ عراق این بانگ برداشت
❈۲❈
نسیم دوست مییابد دماغم
خیال گنج میبیند چراغم
کدامین آب خوش داد چنین جوی
کدامین باد را باشد چنین بوی
❈۳❈
مگر وقت شدن طاوس خورشید
پرافشان کرد بر گلزار جمشید
مگر سروی ز طارم سر برآورد
که ما را سربلندی بر سر آورد
❈۴❈
مگر ماه آمد از روزن در افتاد
که شب را روشنی در منظر افتاد
مگر باد بهشت اینجا گذر کرد
که چندین خرمی در ما اثر کرد
❈۵❈
مگر باز سپید آمد فرا دست
که گلزار شب از زاغ سیه رست
مگر با ماست آب زندگانی
که ما را زنده دل دارد نهانی
❈۶❈
مگر اقبال شمعی نو برافروخت
که چون پروانه غم را بال و پر سوخت
مگر شیرین ز لعل افشاند نوشی
که از هر گوشهای خیزد خروشی
❈۷❈
بگو ای دولت آن رشک پری را
که باز آور به ما نیک اختری را
ترا بسیار خصلت جز نکوئیست
بگویم راست مردی راستگوئیست
❈۸❈
منم جو کشته و گندم دروده
ترا جو داده و گندم نموده
مبین کز توسنی خشمی نمودم
تواضع بین که چون رام تو بودم
❈۹❈
نبرد دزد هندو را کسی دست
که با دزدی جوانمردیش هم هست
ندارم نیم دل در پادشاهی
ولیکن درد دل چندان که خواهی
❈۱۰❈
لگدکوب غمت زان گشت روحم
که بخت بد لگد زد بر فتوحم
دلم خون گرید از غم چون نگرید
کدامین ظالم از غم خون نگرید
❈۱۱❈
تنم ترسد ز هجران چون نترسد
کدامین عاقل از مجنون نترسد
چو بیزلف تو بیدل بود دستم
دل خود را به زلفت باز بستم
❈۱۲❈
به خلوت با لبت دارم شماری
وز اینم کردنیتر نیست کاری
گرم خواهی به خلوت بار دادن
به جای گل چه باید خار دادن
❈۱۳❈
از آن حقه که جز مرهم نیاید
بده زانکو به دادن کم نیاید
چه باشد کز چنان آب حیاتی
به غارت بردهای بخشی زکاتی
کامنت ها