گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:به عهد جوانی چنان بودمی که از سایه خود رمان بودمی

❈۱❈
به عهد جوانی چنان بودمی که از سایه خود رمان بودمی
ملول از خود و از همه کس نفور به اندوه نزدیک از انبوه دور
❈۲❈
چنان فکرم از خویشتن می‌ربود که آسایش از خواب و خوردم نبود
به سودا چنان مشتغل بودمی که بی‌بهره از آب و گل بودمی
❈۳❈
چو فرهاد شوریده در کوه و دشت بسی گشته‌ام بشنو این سرگذشت
چه می‌گویم ار بازیابی رموز نرفت از سرم شورِ شیرین هنوز
❈۴❈
زمانی نبودم ز می ناگزیر که هم پای مردست و هم دستگیر
مددگارِ فکر شبان روز من نمودار طبع نوآموز من
❈۵❈
چو بار موافق ندیدم چو می شب و روز خالی نبودم ز وی
چنان با خودش هم نفس کردمی که بی او نفس برنیاوردمی
❈۶❈
چنان با دم من دمش در گرفت که ملک وجودم مسخر گرفت
ولیکن به بیداد در ملک من تصرّف نیارست کرد اهرِمن
❈۷❈
چنانش به انصاف میداشتی که بیگانه در ملک نگذاشتی
چو بیرون نشد حکمش از اعتدال طبیعت به تدریج کرد احتمال
❈۸❈
ازین پیشم این بیت اوراد بود که بر بادم از طبع وقّاد بود
مرا راح روح اللهی دیگرست که روحم ازو بوده در پیکرست

فایل صوتی دستورنامه بخش ۱۲ - یار عهد جوانی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها