حکیم نزاری:سه باب است هر سه مبیّن کنم به عین الحقایق معیّن کنم
❈۱❈
سه باب است هر سه مبیّن کنم
به عین الحقایق معیّن کنم
نخستین بدان ای عزیز پدر
که از خوی بد کرد باید حذر
❈۲❈
تغافل مکن لااُبالی مباش
از الحمدلله خالی مباش
به صدرِ جهان با بزرگان نشست
ز اخلاق پاکیزه دادست دست
❈۳❈
خصوصا به بزم نشاط شراب
که معموریش هست در، در خراب
بدصدِر ملوک و سلاطین مخواه
که خود را در اندازی از هر پگاه
❈۴❈
ندامت بود حاصل آن ندیم
که در صدر خلوت بود مستقیم
خطرناکتر زان مقامی مخواه
که باشی یکی از ندیمان شاه
❈۵❈
ولی چون در افتادی و چاره نیست
به بیچاره در چاره بیغاره نیست
به سر در بیفتی به پای علو
باسفل مکن در تراجع غلو
❈۶❈
گشاده جبین باش و بسته میان
که شاگرد خدمت نبیند زیان
به غمزه مکن سوی مطرب نگاه
معاذ الله از تهمت پادشاه
❈۷❈
به حرمت سر خدمت افگنده پیش
به عزت نگه داشته حَدِّ خویش
روانیست بسیار برخواستن
دگر مجلسی هر دم آراستن
❈۸❈
مکن سردهی تا توانی قبول
که زود از تو گردند دلها ملول
خصوصا اولوالامر بر زید و عمرو
تحاشی کن البتّه از نهی و امر
❈۹❈
نگویی بسی و نباشی خموش
نگه دار حدِّ توسّط بکوش
نه خاموش بودن به یک بار نیک
نه بسیار گفتن به تکرار نیک
❈۱۰❈
نگویی سخن تا نپرسند، به
چو گفتی به تکرار زحمت مده
چو گفتن و نیکو نیامد سخن
به اصلاح کلپتره کوشش مکن
❈۱۱❈
گرانی مکن زود ره گیر پیش
مخور بیش البتّه از حدِّ خویش
برون آی بیچشم و گوش و زبان
نکو بشنو اندرزِ این مهربان
❈۱۲❈
دویم قوم دیگر ز آزادگان
جوانان و یاران و همزادگان
حریفانِ شایستۀ پُر هنر
پسندیده اخلاقِ نیکو سیر
❈۱۳❈
ظریفان روشندل و تازهروی
همه نکتهگیران همه بذلهگوی
بر آواز چنگ و دف و عود و نی
شب و روز بر دستشان جام می
❈۱۴❈
به رسم ضیافت به توزیع و دور
به پای علم خوردن و دستِ جور
موافق به آئین هر قوم باش
به نقل و شراب و به انواع آش
❈۱۵❈
به لطفِ عمیم و به لفظِ شریف
نگهدار حدِّ ندیم و حریف
به هزل اندکی میل کردن رواست
که طبعِ جوان مایل هزلهاست
❈۱۶❈
هجا خود پسندیدۀ عقل نیست
اگر عاقلّی بیش خود برمهایست
به امثال و اشعار و ابیات خوش
روایات نغز و حکایات خوش
❈۱۷❈
سماع خوش و نغمۀ دلگشای
علیالجمله خوش باش و خوشدار جای
کامنت ها