حکیم نزاری:نشاید بر اسرار کردن ستیز چو درمانی از چاره کردن گریز
❈۱❈
نشاید بر اسرار کردن ستیز
چو درمانی از چاره کردن گریز
اگر محرمِ رازداری نکوست
همه رونق و عیش و عشرت ازوست
❈۲❈
چه خوش روزگاریست با همنفس
حرام است بییارِ همدم، نفس
اگر صد حریفت بود همنشین
یکی رازدارت بباید امین
❈۳❈
زده امتحانش چو زر بر محک
شده پاک از آلایشِ شرک و شک
ولیکن که دارد کجا کو کراست
اشارت به عنقا همین است راست
❈۴❈
دو نوبت زن ار یافتنی یک دلی
نباشد چو تو در جهان مقبلی
به یاری توان کارها پیش برد
قدم جز به یاری نباید سپرد
❈۵❈
چو در خود نمییابی این ماجرا
توقّع کنی از دگر کس چرا
اگر ترک اسرار خود گفتهای
ز دانا نصیحت پذیرفتهای
کامنت ها