گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:گذر بودمان بر براکوهِ تون زشهر آمدیم از سحرگه برون

❈۱❈
گذر بودمان بر براکوهِ تون زشهر آمدیم از سحرگه برون
مصاحب زهر گونه جوقی سوار کشیدیم القصه تا نوبهار
❈۲❈
دهی بود فی الجمله پرداخته ز بیدادِ ظالم برانداخته
شرابی که بر کوتلان باربود تلف شد ضرورت که ناچار بود
❈۳❈
تُهی تنگ و خیک و رهِ فارس پیش حریفان پریشان ز اندازه بیش
رزی بود در باز رفتم درون چه گویم که حالم تبه بود چون
❈۴❈
در آمد به خشتی سر پای من خمی گشت پیدا زروی چمن
خمی و چه خم آنگهی پرشراب شرابی و چون آنگهی چون گلاب
❈۵❈
زدم نعره‌ای و برفتم ز هوش فتادند یاران من در خروش
چو دیدند حیران فروماندند دعا بر خداوندِ رز خواندند
❈۶❈
درخت از زمین و شراب از درخت برآید عجب نبود ای نیک بخت
کرامات محض است کز زیر خاک برآید خمی تا به سر جانِ پاک
❈۷❈
از اقبال می‌خواره نبود عجب روان گشته از چشمه ماءالعنب
یکی گفت روزی می‌خواره بین که ناگه برآمد ز زیرزمین
❈۸❈
یکی گفت اگر صاحب بوستان نیت خیر کردست نیکوست آن
یکی گفت بی چاره وقت گریز نهادست خنب و برفت است تیز
❈۹❈
به شکرانه‌ی فتح بابی چنین نهادیم سرها همه بر زمین
چو شد خنب خالی به شکرانه‌ای درونش نهادیم دانگانه‌ای
❈۱۰❈
سر خنب کردیم در حال رُست سر خود گرفتیم چالاک و چست

فایل صوتی دستورنامه بخش ۳۶ - حکایت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها