حکیم نزاری:ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیرین به خشم سر که میامیز بر عسل چندین
❈۱❈
ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیرین
به خشم سر که میامیز بر عسل چندین
بیا و لب به لبم بر نه و دلم دریاب
که جز چنین نتوان داد درد را تسکین
❈۲❈
در آی و خانه بیارای و وقت ما خوش کن
شراب کی بستان و زمانکی بنشین
به لطف باز طلب دوستان مخلص را
ببایدت غم یاران بخورد بهتر از این
❈۳❈
زکات حسن ترا هیچ وجه دیگر نیست
درآی ای که به دست آوری دل غم گین
ز حسن تو چه کم آید گر التفات کنی
بیا که حسن ترا نیست حاجت تحسین
❈۴❈
مرا وصال تو حالی اگر شود حاصل
مهم تر ست ز وعده و وعید حورالعین
کسی که طلعت زیبای تو تفرّج کرد
بدین قیاس بداند که چیست خلد برین
❈۵❈
دل شکسته دلان گر نگاه خواهی داشت
شکسته تر نبود از نزاری مسکین
کامنت ها