گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:بی‌دوست این منم که به سر می‌برم چنین جان می‌کنم به هرزه و خون می‌خورم چنین

❈۱❈
بی‌دوست این منم که به سر می‌برم چنین جان می‌کنم به هرزه و خون می‌خورم چنین
در تنگ‌نایِ غارتِ عشق اوفتاده‌ام زین ورطۀ مخاطره کی بگذرم چنین
❈۲❈
امّیدِ واثق است که از لطفِ بی‌دریغ در دستِ غم رها نکند داورم چنین
هم لطفِ او کند مگر از روی مرحمت دفعِ بلا که می‌گذرد بر سرم چنین
❈۳❈
هر روز دل به واقعه‌ ای مبتلا بود مادام تا به چشمِ خرد بنگرم چنین
دل می‌برند و هیچ غم من نمی‌خورند افسون همی‌ کنندم و دم می‌خورم چنین
❈۴❈
مسکین نزاری از دلِ خود رأی در بلاست دشمن به عزِّ و ناز چه می‌پرورم چنین

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها