گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:که دیده‌ای که چو من در فراق یار بسوخت بسوخت آتش هجران مرا و زار بسوخت

❈۱❈
که دیده‌ای که چو من در فراق یار بسوخت بسوخت آتش هجران مرا و زار بسوخت
مرا ببین و ز من اعتبار کن یارا اگر کسی نشنیدی کز انتظار بسوخت
❈۲❈
غم تو صاعقه‌ای در میان جانم زد که ترّ و خشک وجودم به اعتبار بسوخت
سرشک دیده چنان می‌رود ز سوز جگر که قطره‌ قطره چون ژاله در کنار بسوخت
❈۳❈
نفس‌نفس که درآمد ز حلق پر دودم ز تاب آتش آهم شراروار بسوخت
چنان دماغ دلم از تف سموم خیال بسوختند که هم خواب و هم قرار بسوخت
❈۴❈
بسوزد آتش دوزخ وجود عاصی را چنان‌که جان نزاری ز هجر یار بسوخت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها