گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو

❈۱❈
آخر ای راحت جان دردِ دلِ ما بشنو امشب از بهرِ خدا مرحمتی کن بمرو
امشبی باش که فردا به تو تسلیم کنم جان و دل هر دو به دستِ تو نهادیم گرو
❈۲❈
هم چنین کُنجِ من آراسته می دار چو گنج هر کجا شمع بود خانه نباشد بی ضو
گر نخواهی برِ ما بود و بخواهی رفتن وایِ من بر تو هلاکِ منِ مسکین به دو جو
❈۳❈
هیچ اگر داشته بودی خبر از عالمِ عشق قصدِ جان دادن فرهاد نکردی خسرو
برفکن برقع و بنمای رخ از مشرقِ بام تا مهِ نو سوی مغرب سرِ خود گیرد و دو
❈۴❈
داغ حسرت حبشی وار فتد بر رخِ شان بر ختن گر فتد از عکسِ خیالت پرتو
بر هوایِ سرِ کویِ تو فدا کردم جان به دو جو بر من اگر معتقدم هیچ به جو
❈۵❈
قدحی ده به من و زنده ی جاویدم کن معنی چشمه ی حیوان چه بود زاده ی مو
گو درآیند به سرپنجه ی من بدگویان که نزاری ننهد پای به سستی درگو

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها