حکیم نزاری:نگاه میکنم از هر چه آفرید خدای مرا سه چیز خوش آمد درین بهشت سرای
❈۱❈
نگاه میکنم از هر چه آفرید خدای
مرا سه چیز خوش آمد درین بهشت سرای
یکی سماع و دوم باده و سیم شاهد
که اختیار همین هر سه کرد عالی رای
❈۲❈
نه هم چو زمزمهی مطرب است شوقانگیز
اگرچه سحر کند عندلیبِ زهرهسرای
نه همچو آبِ رزان مونس است و غمپرداز
اگرچه آب روان نیز هست جانافزای
❈۳❈
نه چون زمرّد سبزست بر عذارِ چو سیم
اگرچه سبزه بود دلفریب و طبع گشای
چو زلفِ یار نباشد بهار، عنبر بوی
چو رویِ دوست نباشد فلک جهانآرای
❈۴❈
که را تفرّج باغ است و بوستان رغبت
که من ز دوست ندارم به خویشتن پروای
برو چو نای مپیمای باد بر سر خاک
به پای چنگ به پیمانه باده میپیمای
❈۵❈
چرا چو آب برآرد ز روی آینه زنگ
ز سینه آب عنب صیقلیست زنگزدای
جهان بخورد نزاری به نیم کاسه سفال
به جام خویش بیا گو جم و جهان بنمای
کامنت ها