گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:گر نداری خبر از چشمه ی حیوان به من آی تا به سرچشمه ی خضرت برم انگشت نمای

❈۱❈
گر نداری خبر از چشمه ی حیوان به من آی تا به سرچشمه ی خضرت برم انگشت نمای
اگرت طاقت تشنیعِ جَهول است بیا در خرابات و درِ می‌کده بر خود بگشای
❈۲❈
نی غلط رفت که از خویش برون آمدن است وان جهانی‌ست که آن‌جا نه جهان است و نه جای
وان چه جای است و مقاماتِ برانداختگان که در آن‌جا نبود نه دل و دین نه سرو پای
❈۳❈
ور سرِ بی سر و سامانت به برگ است و نوا هرچه از خویش برون آمده باشی به من آی
ناشری پوش نه کم‌خا و نخ و اطلس و خز نیستی کرمِ قَزین بیش به خود برمتنای
❈۴❈
رفته تا سایه ی پای علم عشق خوش است بیش هم پهلوی دیوارِ پی آزرده مپای
رای تو آفتِ دین تو و رنج دل تست جنبشی کن ز خودی برشکن ای صاحب رای
❈۵❈
عقل مشاطه ی رای آمد و رای احول چشم چشم احول نپذیرد چو رخ خوب آرای
طمع خیر نزاری ببر از کون و مکان چه تمتع ز جهانی که بود حادثه‌زای
❈۶❈
حب ذریه ی اولادِ حبیب‌الله بس هم برین باش و برین هیچ دگر برمفزای

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها