گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی وز که در دوستیِ او نگرفتم کوبی

❈۱❈
شهره ی شهر شدم در غم شهرآشوبی وز که در دوستیِ او نگرفتم کوبی
بی‌دل‌آرامی آرام نمی‌گیرد دل چه کنم بخت ندارد که ندارد خوبی
❈۲❈
صبر بر وعده ی فردای قیامت تا چند هم‌چنین بر نتوان ساخت ز من ایّوبی
دامن سرو قدی را به کف آرم امروز در چنین سایه نشینم من و اینک طوبی
❈۳❈
از محبت اثری نیست در آن سینه که نیست در دلش جنبش دردی ز غم محبوبی
هیچ دل‌ سوخته را دردِ مسلمانی نیست کیست کز دوست سوی دوست برد مکتوبی
❈۴❈
مسند مصرِ دل ما نبود بی‌یوسف حزن را نیست ولیکن به سر از یعقوبی
لافِ معنی نتواند که زند هر گولی اژدهایی نتواند که کند هر چوبی
❈۵❈
بر نزاری چه ملامت که ز مبدای وجود میل هر طایفه‌ ای هست سوی مطلوبی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها