گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مردی غمِ تو چند خورم بس که خونِ من خوردی

❈۱❈
ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مردی غمِ تو چند خورم بس که خونِ من خوردی
اگر قیاس کنی هیچ ظالم این نکند به دشمنی که تو با من به دوستی کردی
❈۲❈
به چه گویمت گله ها از تو و شکایت ها که بی گناه بسی خاطره بیازردی
خلاف عهد تو می دیدم از بدایتِ کار که بهترین قدمت آن بود که برگردی
❈۳❈
کجا شد آن همه دل گرمی و جگر سوزی ز دوست سیر نگردد کسی بدین سردی
فدایِ جان تو جانم به صدقِ دل که تو خود برایِ کشتنم از دیر گه بپروردی
❈۴❈
تو هم چنین به علی رغم مجتمع می باش چو روزگارِ نزاری به هم برآوردی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها