گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:من نه آنم به حقیقت که تو می پنداری بی خبر باش گر از من خبری می داری

❈۱❈
من نه آنم به حقیقت که تو می پنداری بی خبر باش گر از من خبری می داری
باز پرداخته ام دانش خودبینی خویش از من ای یار نیاید که به من هیچ آری
❈۲❈
خودی تو همه هیچ است همه گویی او بود پس چرا هیچی خود با همگی نسپاری
با کسی باش که پاینده جز او نیست کسی عمر حیف است که بیهوده به خود بگذاری
❈۳❈
صدق در تولیت صادق و ذریت اوست نیست در رقعه ی فیروزه و در زنگاری
چیست در عالم دنیا روش زنده دلان دوستی باشد و دل جویی و مردم داری
❈۴❈
عالم معرفت از اول و آخر بیرون ست نه از آنها که تصور کنی و پنداری
گر بهشت است مراد تو ز طاعت هیهات تو نیابی چه بود وای زهی بی کاری
❈۵❈
ترک این وسوسه گیرم ره تحقیق روم شرح آن خود نتوان داد ز بس بسیاری
مثل زاهد و زنگی و مناجات و کلیم وصف حال است به ممثول غلو نشماری
❈۶❈
با دل آرام من ای باد صبا گو زنهار الله الله ز نزاری نکنی بیزاری
پیر مولای توام نیز و به عفوت واثق چه کنم گر نکنم بر در مولا زاری

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها