گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:بس در جفا مکوش که از حد بمی بری شاید اگر به جانب من بنده بنگری

❈۱❈
بس در جفا مکوش که از حد بمی بری شاید اگر به جانب من بنده بنگری
نومید نیستم که برآید امیدِ من باشد که باز بر سرِ افتاده بگذری
❈۲❈
فرمان تراست هر چه کنی حاکمی ولیک از خواجه کی بدیع بود بنده پروری
شاید که در قفایِ قدم می رود سرم من با تو چون کنم به سرِ خویش سروری
❈۳❈
از قتل من چه خیزد اگر چه به خونِ من تعجیل می نمایی و زنهار می خوری
ای دوست رحم کن که اگر دشمنم رسید بر من به کام طاقتِ آن هم نیاوری
❈۴❈
در پایِ روزگار میفکن مرا ببخش من کیستم که با تو زنم دستِ داوری
تسلیم بَر ده ام ز پیِ کعبه ی مراد جهل است راه ِبادیه رفتن به سرسری
❈۵❈
باشد نزاریا که به بیت الحرامِ عشق راهت دهند اگرچه که چون حلقه بردری

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۲۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها