گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:بیش ازینم نشود از تو میسّر به صبوری گر ترا هست مرا نیست دگر طاقتِ دوری

❈۱❈
بیش ازینم نشود از تو میسّر به صبوری گر ترا هست مرا نیست دگر طاقتِ دوری
هم‌چنان من ز نصیحت‌گر بی‌هوده ملولم که تو از صحبتِ بی‌حاصلِ این بنده نفوری
❈۲❈
من اگر با تو نباشم ز خیالم تو نباشی غایب ای دیده که چون باصره در عینِ حضوری
اگر این‌اند رقیبان تو ما را چو غریبان کام و ناکام بباید شد از این شهر ضروری
❈۳❈
سر به بیغوله ما هیچ فرو نایدت آری منظرت رشک بهشت است و تو خود غیرت حوری
نقشِ دیوار به صورت که تو داری بفریبد هیچ عیبت نکنم گر به خود از حسن غیوری
❈۴❈
شب چو بر بام برآیی و ز برقع به درآیی هم‌چو انوارِ تجلّی به صفت بر کُهِ‌ طوری
به تماشا به گلستان شو و چادر ز جمالت باز کن تا نزند لاف لطافت گل سوری
❈۵❈
شمع و شاهد به شبِ خلوت ما هر دو تو باشی که چو خورشید سراپایِ وجودت همه نوری
بوی دودِ نفست راحت روح است نزاری گو بسوزند چو عودت که بر آتش چو بخوری

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۲۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها