حکیم نزاری:خوش است دردِ جدایی و داغِ مهجوری اگر وصال میسّر شود پس از دوری
❈۱❈
خوش است دردِ جدایی و داغِ مهجوری
اگر وصال میسّر شود پس از دوری
سوادِ ملکِ وجودم خراب کرد فراق
خراب کرده ی عشق و امیدِ معموری
❈۲❈
بدان امید که روزی به گوشِ دوست رسد
به نظم آورم این عِقدهای منشوری
ز دیده دانه ی دُر نظم میکنم همه شب
به روشناییِ دل در شبانِ دیجوری
❈۳❈
معاف دار نگار اگر ضرورتِ حال
شکایتی دو سه اِنها کنم به دستوری
سلامکی نفرستی پیامکی ندهی
نه شرطِ عهدِ قدیم است اگر چه معذوری
❈۴❈
سرت به همچو منی ار فرو نمیآید
غریب نیست که در حسن خویش مغروری
شبی ز جام وصال تو گر شدم سرمست
قیامتا که بدیدم ز روزِ مخموری
❈۵❈
پس از مجاهده ی انتظار خوش باشد
اگر خلاص به صحّت بود ز رنجوری
نزاریا ز عذابِ فراق بیش منال
که در مقابل نیش است نوشِ زنبوری
کامنت ها