گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:زبان دراو مکش ای بی بصر به دست درازی که پاک سیرت و پاکیزه دامن است و نمازی

❈۱❈
زبان دراو مکش ای بی بصر به دست درازی که پاک سیرت و پاکیزه دامن است و نمازی
ترا که خوف نبوده ست شوق عشق چه دانی ترا که دیده نباشد نظر چه گونه ببازی
❈۲❈
به سر برند به سر عارفان طریق محبّت به سرسری نتوان رفت راه عشق و به بازی
طمع مکن چو می کنی دگران را غزای نفس خود اوّل کند مجاهد غازی
❈۳❈
نظر چو بر نتوانی گرفت هم چو من از گل ضرورت است که با خار دیده نیز بسازی
چو عشق دست برآورد سر به عجز نهادی تو پس به مرتبه سلطان نیی غلام ایازی
❈۴❈
دمی بیا به خرابات عشق و حالت ما بین به شرط آن که قدم در نهی و سرنفرازی
مباش غرّه به حسن دو هفته ای گل رعنا بقا طلب کن از این عمر مستعار چه نازی
❈۵❈
دوای زندگیی کن نزاریا که نمیری دواب را بود آخر همین حیات مجازی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۲۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها