گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی به داغ هجر دلم کی دوا پذیرد کی

❈۱❈
فراقِ دوست چه دردست بی دواء الکی به داغ هجر دلم کی دوا پذیرد کی
از آن زمان که وداع اتفاق افتاده ست نشد ز هیبتِ جان خالی از مسامم خوی
❈۲❈
به غم نشسته دلی خسته و دری بسته دگر برون ننهادم ز کُنجِ احزان پی
سرِ متابعت از پیش برندارم اگر چو چنگ برکشدم چنگِ امتحان رگ و پی
❈۳❈
دگر شد آن ره و آیینِ زندگانیِ من که کردمی همه تسکینِ اضطراب به می
کنارِ چشمه و پرهیز می‌کنم ز زلال که هست ضعفِ دماغ و دلم کنون از وی
❈۴❈
دمی از چشمِ خیالم نمی‌رود عکسش جدا نمی‌شود از نورِ آفتاب چو فَی
کسی چگونه کند باور این که آب زلال شود به خاصیت آخر لعاب قاتل حی
❈۵❈
چه گونه زنده شود باز کشته ی هجران چنان که شی به عبارت کنند از لاشی
نزاریا نه ترا گفته ام که بارِ دگر هوای عشق به پیرانه سر مکن هی هی
❈۶❈
مشو مسخَرِ لیلی که عاقبت روزی برون کنند ز شهرت چو قَیس را از حی
غلط شدم که اگر بر بهانه لیلی به عشق زنده شوی جاودان بمانی حی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۲۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها