حکیم نزاری:خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می زندگی زهرست بی تریاکِ می
❈۱❈
خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می
زندگی زهرست بی تریاکِ می
روحِ راحِ خُلد می آید از او
راحتِ روح است بویِ پاکِ می
❈۲❈
دیر شد تا عقلِ روشن بین به عشق
خویشتن را بسته بر فتراکِ می
مور و آن گه طاقتِ پهلویِ پیل
پیل و آن گه حملۀ ناباکِ می
❈۳❈
ساقیا کف گیره یی ساز از مژه
از پیِ برچیدنِ خاشاکِ می
شیوۀ مستانِ چالاک است هین
بر کفِ ما نه لبالب لاکِ می
❈۴❈
هم چو من برقّدِ او پوشد قبا
هر که داند شیوۀ چالاکِ می
آبِ خضرِ معنوی دانی که چیست
ورقسم خواهی ز من حقّا که می
❈۵❈
ور قسم باور نداری هان گواه
باز پرس از شیشۀ ضحّاکِ می
سست می کوشد که می ترسد فقیه
از خمارِ سختِ انده ناکِ می
❈۶❈
سرگرانی با گرانان می کنند
بر سبک روحان مبند امساکِ می
ناطق است آری نزاری ناطق است
قاصر امّا قاصر از ادراکِ می
کامنت ها