گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می معجزِ عیسیِ مریم به تو بنماید وَی

❈۱❈
ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می معجزِ عیسیِ مریم به تو بنماید وَی
تا به جانت نرسد ذوق نیابی وه وه تا تجرّع نکنی قدر ندانی هَی هَی
❈۲❈
معتقد باش به مستانِ برانداخته دین بشنو این خورده و طومارِ بزرگی کن طَی
محتسب گفت بیا برشکن از خمر و خمار بعد ازین توبه کن از مطرب و چنگ و دف و نی
❈۳❈
گفتم آری نخورم بیش می و خوردم و عقل معترض گشت و ز تشویر نشستم در خَوی
باز با عقل درافتادم و گفتم بی جان آدمی زنده محال است کجا کو که و کی
❈۴❈
جانِ من زنده به جامی ست که باشد پُرجان حِرز من تازه به وردی ست که باشد با حی
گرچه مستان خرابیم چنان می نخوریم که بود دردِ سر و رنجِ خمارش در پَی
❈۵❈
راست چون دایره بر مرکز خم می گردیم خنب قطب است مگر گویی و مخمور جُدَی
تا بود منطقه و خطّ و محیط و محور بر نگردم چو نزاری ز مدارِ خُمِ مَی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۲۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها