حکیم نزاری:وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی نقدی چنین چه ارزد در حضرتِ چنانی
❈۱❈
وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی
نقدی چنین چه ارزد در حضرتِ چنانی
الجامشیِ شاهی بس مختصر نماید
الحق چه عذرخواهم اینجا به نیم جانی
❈۲❈
الا همین که گویم از ما و خدمتِ ما
چیزی نیاید آخر شاهی و پاسپانی
امری اگر نباشد مطلق چگونه باشد
تزیین آفتابی ترکیبِ آسمانی
❈۳❈
پس بی نشانِ اول یعنی جنودِ فطرت
نه بد دلی توان بود اینجا نه پهلوانی
کی بر قرار ماند گر صنعِ او نخواهد
آرامشِ زمینی یا جنبشِ زمانی
❈۴❈
بلبل صفت نیارد در عشقِ گل نوازد
هر کو نشد به دستان هر لحظه داستانی
از خویشتن برون شو تا خانه او بگیرد
زیرا چو او نیابی شایسته میهمانی
❈۵❈
گنجینه ی نزاری بر نقدِ قلب و جان بین
در هر سفینه بحری در هر جریده کانی
دیگر به خود نبینی دیگر ز خود نگویی
گر هیچ بازیابی از سِرِ او نشانی
کامنت ها