حکیم نزاری:قندست ندانم دهن تنگ فلانی یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی
❈۱❈
قندست ندانم دهن تنگ فلانی
یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی
چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد
وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی
❈۲❈
بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان
نوکِ مژهی تیزتر از نوک سنانی
بر سرو مه آورده که این کیست جمالی
بر موی کمر بسته که این چیست میانی
❈۳❈
در ملک به هر شهر در افکنده خروشی
در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی
گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید
فریاد برآرند به یک بار جهانی
❈۴❈
گفتم بنمایم نظری سر بنهادم
در پهلویِ هر سود نهادهست زیانی
تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری
آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی
کامنت ها