گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی صورتِ حالِ من آن گه به حقیقت دانی

❈۱❈
گر ز دردِ دلِ من یک ورقی برخوانی صورتِ حالِ من آن گه به حقیقت دانی
تا به حسنِ رخِ یوسف صفتی مغروری می نداری خبر از سوزِ دلِ کنعانی
❈۲❈
هیچ مشفق به نصیحت ز تو خود می‌پرسد که چنان سوخته‌ ای را به چه می‌رنجانی
گر قدم در کشی از دوست به خود راه مده دستِ اغیار که گنجینه ی درویشانی
❈۳❈
عشق از آن‌جاست مرا با تو نه این‌جا افتاد هوس دل دگرست از نفسِ روحانی
جان نمی‌دیدم و می‌جستم و می‌دانستم که نهان است چو دیدم تو به جان می‌مانی
❈۴❈
چه توان کرد اگر روی به ما ننمایی چه توان گفت که هم جانی و هم جانانی
من به یک جو که غم من نخوری ارزانم تو به صد جان که فدای تو کنم ارزانی
❈۵❈
ماه رخ‌سار بپوشد چو تو بر بام آیی سرو بالا ننماید چو تو در بستانی
قد شیرین تو و قامت سرو کشمیر لب شیرین تو و شکر خوزستانی
❈۶❈
خرد از روی تو انگشت نهد بر دیده عقل در کوی تو بر خاک نهد پیشانی
یک شب از وصل تو انصاف خود ار بستانم جان به خشنودی دل می‌دهم ار بستانی
❈۷❈
هیچت افتد که مراین فتنه ی برخاسته را با نزاری بنشینی و دمی بنشانی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها