گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:می‌بری از منِ مسکین دل و بر می‌شکنی بس تو خود هیچ سخن نیست که در خونِ منی

❈۱❈
می‌بری از منِ مسکین دل و بر می‌شکنی بس تو خود هیچ سخن نیست که در خونِ منی
خویشتن را به ارادت به تو دادم گفتم عالمِ شیفتگی خوش‌تر و بی خویشتنی
❈۲❈
اولم لطفِ تو برداشت بدان دل گرمی و آخر از چشم بیفکند بدین ممَحنی
چاره‌ ای نیست که شیرین هم ازین جا انداخت شور در خاطرِ فرهاد ز شیرین سخنی
❈۳❈
بی‌وفایی تو ای یار درست اینجا شد که حریصی به جگر خوارگی و دل‌شکنی
کاشکی سنگ دلت سخت حمایت بودی وه‌که چون سست گروهی و چه نازک بدنی
❈۴❈
کارِ یاران که هم از دستِ تو شد بی‌سامان چون سرِ زلف نه شرط است که در پا فکنی
بر گرفتیم بر از شاخِ ملامت و اکنون روی آن است که بنیادِ ملامت نکنی
❈۵❈
از تو این چشم نبودش که شوی بی‌آزرم تا به حدّی که دگر یادِ نزاری نکنی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها