حکیم نزاری:به یک غمزه شهری پریشان کنی به عمدا گذر گر بر ایشان کنی
❈۱❈
به یک غمزه شهری پریشان کنی
به عمدا گذر گر بر ایشان کنی
مشعبد صفت گر شوی در حجاب
از این طرفه بازی فراوان کنی
❈۲❈
فرود آی در کنج ویران من
اگر گنج خواهی که پنهان کنی
وگر نه گذر کن بر ارباب بخل
چو خواهی که معمور ویران کنی
❈۳❈
دو علت یکی حرص و دیگر حسد
چنین درد را هم تو درمان کنی
ببر هرچه در آفرینش دلی ست
چو در بنده شد چاره جان کنی
❈۴❈
چو برخواستند از سر جان و دل
برایشان همه مشکل آسان کنی
نه چندان که در امتحان گاه قهر
قیامت برآری و طوفان کنی
❈۵❈
ز ناگفتنی هاش توبه کنی
ز نا کردنی ها پشیمان کنی
کامنت ها