حکیم نزاری:دلبرا هرچه از برِ ما میروی همچو روحِ قدس تنها میروی
❈۱❈
دلبرا هرچه از برِ ما میروی
همچو روحِ قدس تنها میروی
خضرِ وقتی ای لبت آبِ حیات
همچو خور بر بامِ خضرا میروی
❈۲❈
در پِیَت چون ذرّه سرگردان منم
تو چنین خورشیدآسا میروی
تا که را خواهی نمودن ماهِ روی
ماهرویا راست گو تا میروی
❈۳❈
میروی از چشمِ گوهربارِ من
آفتابی کز ثریّا میروی
میروی با مرجعِ خلوت چو دوش
راستی یا امشب آنجا میروی
❈۴❈
من نمیدانم کجا خواهی شدن
با مقامِ خلوت آیا میروی
گر مرا صفرا کند از عشقِ تو
تو چرا از من به سودا میروی
❈۵❈
زهره از رقصِ تو در حیرت بماند
هم چو مه گویی به جوزا میروی
همچنین ما را فرو خواهی گذاشت
هیچ درمان نیست جانا میروی
❈۶❈
از نزاری میگریزی راست گوی
یا ز بهرِ مصلحت را میروی
کامنت ها