گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ندارم در همه شهر آشنایی که پیغامی برد از من به جایی

❈۱❈
ندارم در همه شهر آشنایی که پیغامی برد از من به جایی
غمِ دل با که گویم محرمی کو که بتوان گفت با او ماجرایی
❈۲❈
مرا دیر است تا از ماه رویی تقاضا میکند در سر هوایی
نیم نومید از این دولت که داند هنوزم هست در خاطر رجایی
❈۳❈
خوشا گر دست دادی پای بوسش ندانم تا چنین افتد قضایی
سری دارم فدای خاک پایش چه برخیزد ز دست بی نوایی
❈۴❈
شبی گر اتّفاق افتد که با او به روز آریم در خلوت سرایی
چنان باشد که بر مسند نشیند به شرکت پادشاهی با گدایی
❈۵❈
نه زر نه زور کاری بر نیاید به دست عاجزان چبوَد دعایی
به دامِ عشق تا از عشق گویند نیفتد چون نزاری مبتلایی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها