گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دریغ نیست وجودم که در عذاب الیم است دریغ صحبت یاران و دوستان قدیم است

❈۱❈
دریغ نیست وجودم که در عذاب الیم است دریغ صحبت یاران و دوستان قدیم است
بسی مفارقت افتد میان اهل مودت ولی شماتت اعدا ز هر کنار عظیم است
❈۲❈
چو در حضور بود خاطر از فراق نترسم قتیل تیغ بلا را ز تیر مرگ چه بیم است
گرم دو دیده بدوزند روی دوست ببینم که اندرون مصفا چو دست پاک کلیم است
❈۳❈
حجاب عقل محال است عشق را که بپوشد چنان که نافة در جیب و طبل زیر گلیم است
مگر صفا ز گریبان یوسفم به در آید که بوی پیرهن است آن که می دمد نه نسیم است
❈۴❈
به بوستان همه کس مایل تفرج و بر ما نه بوستان که جهان بی وجود دوست جحیم است
مزید دولت آن مقبلی که بخت مطیعش بر آستانه صاحب دلی چو خاک مقیم است
❈۵❈
رقیب را که چنین منع می میکند ز حبیبم دگر رقیب نمیخوانمش که دیو رجیم است
چرا صبور نباشم مشنّعِ متهتّک محل راز نداند که مرد عشق حلیم است
❈۶❈
ز سنگ خون بچکد گر به دوست باز نمایم که در فراق چو خون میخورم خدای علیم است
ز دوستان به ملامت نه ممکن است ملالت دوای درد نزاری خلاف رای حکیم است

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها