حکیم نزاری:بتی لاغر میان فربه سرین است که از سودای او خلقی حزین است
❈۱❈
بتی لاغر میان فربه سرین است
که از سودای او خلقی حزین است
چه گویم از میان او که وصفش
برو ز اندیشه ی باریک بین است
❈۲❈
قبای حسن شد بر قد او ختم
سخن در قامت او راستین است
دو چشم مست شور انگیز او را
ندانم با خردمندان چه کین است
❈۳❈
دو دل دزدند هر دو مست و خون ریز
نه دعوی می کنم عین الیقین است
ز عکس زیور آن خرمن گل
مگر گویی ثریا خوشه چین است
❈۴❈
دلم بنشست خوش بر طاق ابروش
چرا با جفت مردم همنشین است
بسی شیرین تر است از جان شیرین
نمی گویم شکر یا انگبین است
❈۵❈
اگر خاک است از خاک بهشت است
وگر ماء ست از ماء معین است
حجاب زلف بر خورشید رویش
مثال کفر و دین بل کفر و دین است
❈۶❈
رموز عاشقان هر کس ندانند
نزاری را حقیقت این چنین است
کامنت ها