حکیم نزاری:عرق چین تو بویی بر صبا بست صبا بر جنبش شریان ما بست
❈۱❈
عرق چین تو بویی بر صبا بست
صبا بر جنبش شریان ما بست
هزاران نافه ی آهوی تبّت
ز چین زلف بر مشک ختا بست
❈۲❈
هزاران دل به صد ناز و کرشمه
دو چشمت برد و بر زلف دوتا بست
شدم آشفته بر فرق نگاری
که خط راستی بر استوا بست
❈۳❈
عبای عاشقان معراج شوق است
ولی مرد هوایی بر هوا بست
ملامت گر به ما ظن خطا برد
خیالی بود کو بر جان ما بست
❈۴❈
در این عالم که در بر ما گشادست
تمنای تو مارا کرد پا بست
عنان عشق نبساید که خود را
نه بر فتراک عشق از ابتدا بست
❈۵❈
ز بهر چینه یی را آن چه مرغ است
که او خود را نه بر دام بلا بست
که داند تا ز مبدا نقش لیلی
قضا بر صورت مجنون چرا بست
❈۶❈
به مسمار محبّت نعل عشقش
قضا بر جبهت این مبتلا بست
به زاری کشت جلاد فراقش
نزاری راو وصلش بر قضا بست
❈۷❈
ولیکن از مبادی محبّت
نزاری همچنان مست و خراب است
سخن پوشیده میگوید محقق
ببین تا از کجا چون بر کجا بست
کامنت ها