حکیم نزاری:آخر دور ظلم و بیدادست که جهان در تزلزل افتاده ست
❈۱❈
آخر دور ظلم و بیدادست
که جهان در تزلزل افتاده ست
روی ها در سجود بر خاک است
دست ها بر خدا به فریاد است
❈۲❈
دل ظالم کجا و رحم کجا
بی ستون بی خبر ز فرهادست
گر جهان شد خراب باکی نیست
چون وطن گاه جغد آبادست
❈۳❈
نیست یک آدمی به ده قصبه
که نمی آید آدمی بادست
همه ابلیس و دیو و عفریت اند
ز آدمی خود کسی نشان داده ست؟
❈۴❈
تکیه از جهل می کند نادان
بر جهانی که سست بنیاد ست
هر که محجوب ماند از مطلوب
هم خود از پیش خود بر استاده ست
❈۵❈
سست عزما که طالب جاه است
سخت جانا که آدمی زادست
خوش دلی در زمانه ننهادند
و ان طلب می کند که ننهاده ست
❈۶❈
در چنین دور خاک بر سر آن
که بدین زندگی دلش شادست
باده می خور نزاریا و مخور
غم دنیا که سر به سر بادست
کامنت ها