گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:گر تو نامحرمی ای یار بدار از ما دست کار ما با نفس محرم عشق افتاده ست

❈۱❈
گر تو نامحرمی ای یار بدار از ما دست کار ما با نفس محرم عشق افتاده ست
یار باید که حجاب من بی دل نشود دایم از صحبت نامحرمم این فریادست
❈۲❈
بر سر از مبداء فطرت رقمی زد عشقم اگر انصاف ز من می طلبی بی دادست
یک نفس بیش ندارد چه کند صاحب وقت هر چه دیگر همه حشوست و خیال آبادست
❈۳❈
جهد کن تا نفسی می رود اندر حلقت مگر آری دلِ دلسوخته یی را با دست
شادی آن که در مرحمت و رافت و فضل بر جماهیر گدایان غنی بگشاده ست
❈۴❈
دنیی و عقبی اگر باز شناسی در وقت همه در وقت حریفی ست که این دم شادست
ساکن وصل و امین باش سنایی گفته ست آخر ای یار دل اهل دل از پولادست
❈۵❈
نوعروسی ست جهان گر چه قدیم است و لیک سهل باشد که چو تو ناخلفی دامادست
غایت رفق نزاری سخن شیرین است شیوه ی سنگ پرستی روش فرهادست
❈۶❈
مسکرات است نه ترتیب سخن پیرایی زاده ی فطرت وقت است همین دم زاده ست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها