گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دستم نمی دهد که بدارم ز یار دست او پای درکشید و مرا کرد پای بست

❈۱❈
دستم نمی دهد که بدارم ز یار دست او پای درکشید و مرا کرد پای بست
سوزش به دل برآمد و راه نفس گرفت عشقش ز در درآمد و در کنج جان نشست
❈۲❈
در عشق رازپوشم و معشوق پرده سوز در هجر ناشکیبم و دل بر جفاپرست
گر ناسزاش دانم و گویم که هست نیست ور بی وفاش خوانم و گویم که نیست هست
❈۳❈
ای چشم عقل خسته ی آن غمزه ی چو تیر وی پای خلق بسته ی آن زلف همچو شست
بر آسمان ز طلعت روی تو مه خجل در بوستان ز قامت چست تو سرو پست
❈۴❈
وصل تو جان دل شده را مایه ی حیات هجر تو حلق غم زده را تخمه ی کبست
به زین نگاه کن به نزاری چو ناگهش مست تمام کردی از آن چشم نیم مست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها