حکیم نزاری:هر دل که ز مهر غرق نورست با دوست همیشه در حضورست
❈۱❈
هر دل که ز مهر غرق نورست
با دوست همیشه در حضورست
از هستی خود چو گشت مستور
مستوری او همه ظهورست
❈۲❈
دیرست که قالب محبت
برخاسته زنده از قبور است
پرنور شرار سینهٔ من
گر هست هم از ظهور نور است
❈۳❈
خفاش ز نور در حجاب است
زیرا که از آفتاب دورست
حربا که نمیشکیبد از نور
از غایت شوق ناصبور است
❈۴❈
آن درخور شیون است و ماتم
وین یک ز در سرور و سور است
الفت مطلب میان اضداد
کز آدمی آدمی نفور است
❈۵❈
هم خوی فرشته باش زنهار
کاندر سر آدمی غرور است
زنهار که نقد را مکن فوت
بر نسیه که در بهشت حور است
❈۶❈
امروز نظرگهی به دست آر
می خور که زمانه بس غیور است
مأمور ز بدو کون عقل است
عشق است که صاحب الامور است
❈۷❈
آوازهٔ عشق تو نزاری
در شش جهت جهان چو صورست
همواره دلت بر آتش عشق
بیبهره چو عود از بخور است
کامنت ها