گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:عشقِ تو از در درآمد در میانِ جان نشست دستِ بی رحمی گشاد و زیرِ پایم کرد پست

❈۱❈
عشقِ تو از در درآمد در میانِ جان نشست دستِ بی رحمی گشاد و زیرِ پایم کرد پست
جامِ غم در داد و مستم کرد و با دیوانگی چون بود دیوانه آن گاهی که باشد نیز مست
❈۲❈
عشق مردِ پخته خواهد خام بودم من مگر آتشی زد در وجودم تا ز خام و پخته رست
از خودم بیگانه کرد و با خودم کرد آشنا لاجرم جستم هم از خویش و هم از بیگانه جست
❈۳❈
بی خودم کردند کلّی زان که بودم پیش ازین خود فریب و خودنمای و خودشناس و خودپرست
نام وننگ وفخروعار و ترّ وخشکم پاک سوخت آز وحرص وخوب وزشت ونیک وبد برهم شکست
تا چه برقی سوزناک است این که نامش هست عشق
هستِ هستش نیستِ نیست ونیستِ نیستش هستِ هست
❈۴❈
عشقِ تو عشق است و آن گه عشق این ها نیزعشق لذّتِ شکر تواند داشتن هرگز کبست
تا نزاری با تو در پیوست بگسست از جهان با که بندد عهد چون با عشقِ تو جاوید بست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها