حکیم نزاری:بر یادِ صبوحیانِ سر مست خواهم سر و پایِ توبه بشکست
❈۱❈
بر یادِ صبوحیانِ سر مست
خواهم سر و پایِ توبه بشکست
ما آدمی ایم و رختِ توبه
باری ست که بر خران توان بست
❈۲❈
سرمایۀ پاک باز خمرست
نتوان به قمار شد تهی دست
تو از سرِ نام و ننگ برخیز
طوفانِ بلا و فتنه بنشست
❈۳❈
ای خواجه دماغت آسمانی ست
بر مرکزِ دل محیط پیوست
گر بر شکنی زهر دو بینی
چون نقطۀ مرکز آسمان پست
❈۴❈
این است مطوبّات اطباق
کس هم چون من این بیان نکرده ست
جور از متعصّبان بی داد
سهل است اگر قیامتی هست
❈۵❈
مالک ز پس و صراط در پیش
عذرا ز میانه چون توان جست
کردی چو کمان نزاریا تیر
هفتاد فزوده گیر بر شست
❈۶❈
از حال نصیبِ خویش بردار
وز پیش کفافِ نسیه بفرست
هش یار مرو به خاک زنهار
تا برخیزی ز خاک سر مست
کامنت ها