گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست

❈۱❈
صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست
خیال بین که مرا بر خیال می‌‌دارد من آن نی‌ام که بدانستمی خیال از دوست
❈۲❈
چنان ز خویش برفتم که در تصرّفِ من نه عقل ماند و نه هوش و نه مغز ماند و نه پوست
درین میانه شنیدم که گفت با ما باش ز خویشتن به درآ آخر این چه عادت و خوست
❈۳❈
نگفته‌ایم که از هر چه غیرِ ما باز آی به دستِ وسوسه دادن زمامِ دل نه نکوست
جحیم وسوسهء شیطن است پس ز جحیم ببر کآخر کم‌تر عطایِ ما مینوست
❈۴❈
به دفع شیطنه لا حول گوی و لا قوّه به غیر الّا بالله دگر چه راه و چه روست
نزاریا همه از بهرِ ما و با ما گوی سخن سرای که از ما نگفت بی‌هده گوست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها