گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دِلا به عالمِ معنی طلب وصال از دوست وصالِ عالمِ صورت بود محال از دوست

❈۱❈
دِلا به عالمِ معنی طلب وصال از دوست وصالِ عالمِ صورت بود محال از دوست
نظر به دیده جان کن به دوست تا ببینی که عین وصل بود صورتِ خیال از دوست
❈۲❈
کدام صورت و معنی به دوست هیچ طمع مکن که باز نیابد کسی مجال از دوست
نفس نفس به غمش بیش­تر تقرّب کن چه دل بود که به دیدن شود حلال از دوست
❈۳❈
گرت رسد سرِ پایی به سنگِ ناکامی صبور باش به هر امتحان منال از دوست
زدستِ دوست نزاری بریز خون از چشم که هست خون چنین ریختن حلال از دوست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

یزدانپناه عسکری
2023-05-22T09:53:31.8107502
1- دِلا به عالمِ معنی طلب وصال از دوست - وصالِ عالمِ صورت بود محال از دوست  2- نظر به دیده جان کن به دوست تا ببینی - که عین وصل بود صورتِ خیال از دوست  *** [یزدانپناه عسکری] صورت خیال، مشاهده، دریافت، ژرف بینی به دیده جان است، که می‌تواند تسهیل کننده وصال دوست باشد .